خاطره و شوخی از رزمندگان اسلام 2
پسرك صدای بز را از خود بز هم بهتر درمیآورد. هر وقت دلتنگ بزهایش میشد ، شروع می کرد به مع مع كردن . یك شب ، هفت نفر عراقی كه آمده بودند شناسایی ، با شنیدن صدا طمع كرده بودند که كباب بخورند . پسر جوان رزمنده هم همه هفت نفر عراقی را اسیر کرده بود و آورده بود عقب . توی راه هم كلی برایشان صدای بز درآورده بود . و میگفت : چوپانی همین چیزهایش خوب است .

عکس تزئینی است.
منبع :http://soleaman.blogfa.com/92074.aspx?p=2
نظرات شما عزیزان:
علیرضا صفری 
ساعت23:13---24 فروردين 1393
سلام دست شما درد نکنه که پایه گذار این سایت شدید امیدوارم کهدراین راه موفق باشید و ما هم بتوانیم در راستا قدم برداریم وحضوری فعالتر داشته باشیم
هم اسایشگاهی اردوگاه 
ساعت11:58---24 فروردين 1393
باسلام بهترازاین نمیشد اسیر گرفتن راتوصیف کرد الان مردم فکرمیکنند ما این همه اسیر رابا چه صداهایی به اسارت گرفته ایم
علیرضا صفری 
ساعت23:13---24 فروردين 1393
سلام دست شما درد نکنه که پایه گذار این سایت شدید امیدوارم کهدراین راه موفق باشید و ما هم بتوانیم در راستا قدم برداریم وحضوری فعالتر داشته باشیم
هم اسایشگاهی اردوگاه 
ساعت11:58---24 فروردين 1393
باسلام بهترازاین نمیشد اسیر گرفتن راتوصیف کرد الان مردم فکرمیکنند ما این همه اسیر رابا چه صداهایی به اسارت گرفته ایم